به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مدت زمان زیادی از ترور چارلی کرک، چهره سیاسی نزدیک به دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در آمریکا نمی گذرد. وی بنیان گذار و رئیس نهاد موسوم به Turning Point USA و بخش قابلتوجهی از اقداماتش معطوف به ترویج دیدگاه های نومحافظهکاران آمریکایی و نیز رژیم صهیونیستی بود. کرک وقتی در دانشگاه یوتایِ آمریکا در حال سخنرانی بود، هدف گلوله قرار گرفت؛ رویدادی که با بازتاب های گسترده ای در آمریکا و جهان رو به رو شد.
رئیس جمهور آمریکا پس از ترور کرک دستور به نیمهافراشته شدن پرچم آمریکا در کاخ سفید داد و البته که نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز این حادثه را ماجرایی تأسفبرانگیز توصیف کرد. با وجود این، باید این نکته را مد نظر داشت که ترور چارلی کرک با سه پیام معنادار در رابطه با سیاست داخلی آمریکا همراه است.
نظام حکمرانی آمریکا بیش از آنکه واقعیت های خود را در معرض دید جهانیان قرار دهد، تصاویر و روایت های خیالی و پوشالی را از خودش به جهانیان می فروشد
نخست، اینکه بار دیگر اثبات شد تنش های سیاسی و اجتماعی در آمریکا در وضعیت بیسابقه ای قرار گرفته است. روندی که البته با حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید و بازی های سیاسی وی، ابعاد جدیتری نیز به خود گرفته است. ترامپ بارها در قالب رویکردهای مختلف نشان داده است رئیسجمهور تمامِ مردم آمریکا نیست و طیف های خاصی نظیر سفیدپوستان یا ثروتمندان را بر دیگران ارجح می داند.
حال ترور چارلی کرک، به زعم بسیاری از تحلیلگرانِ سیاست داخلی آمریکا این موضوع را نشان می دهد که میزان درگیری های داخلی آمریکا با محوریت شکاف های سیاسی و اجتماعی این کشور، اوج گیری قابل توجهی دارد و این موضوع به صریح ترین شکل ممکن نمودهای عینی خود را در قالب ترور و حذف فیزیکی افراد، پیش چشم جهانیان قرار می دهد.
دوم، اینکه دولتمردان آمریکایی و نظام حکمرانی این کشور همواره سعی داشته اند آمریکا را به مثابه مدینه فاضله حکمرانی خوب و تعامل و گفت وگو و مدنیت به جهانیان معرفی کنند. این درحالی است که ترور کرک در این کشور و البته افزایش خشونت سیاسی و اجتماعی در آمریکا نشان می دهد تا چه اندازه این قبیل روایت سازی ها، غیرواقعی و متوهمانه هستند.
در واقع، این نکته بار دیگر اثبات شد نظام حکمرانی آمریکا بیش از آنکه واقعیت های خود را در معرض دید جهانیان قرار دهد، تصاویر و روایت های خیالی و پوشالی را از خودش به جهانیان می فروشد. این موضوع خود از منظر بین المللی، بیش از پیش موقعیت جهانی آمریکا را تضعیف می کند و قدرت نرم آن را کاهش می دهد.
سوم، اینکه اغلب نشریات معتبر آمریکایی نظیر واشنگتنپست یا وال استریت ژورنال پس از ترور کرک به موضوعی به صورت متحد پرداختند و آن، این بود که ترور را نباید به مثابه حادثه ای منفرد، بلکه باید در قالب بحرانی بزرگتر در آمریکا ارزیابی و تحلیل کرد. بحرانی که به زعم صاحبنظران آمریکایی، حاکی از تضعیف انسجام داخلی در آمریکا و ایجاد بحران های جدی در نظام حکمرانی و اجتماعی این کشور است. این یعنی حادثه ترور چارلی کرک، عقبه و ادامه ای خواهد داشت و ساده لوحانه خواهد بود اگر آن را به درگیری ساده و تمام شده سیاسی و اجتماعی تقلیل دهیم.
اگر از این زاویه نیز نگاه کنیم، تنش و آشوب های بیشتری در انتظار آینده معادلات سیاسی و اجتماعی آمریکاست و نکته قابل تأمل اینکه دولت این کشور نه تنها برای این وضعیت راه حلی ندارد، بلکه خود بخشی از پازل افزایش تنش ها در آمریکاست.